یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر اصطکاک لاستیک، زبری سطح ساینده است که معینکننده اندازه سطح تماس واقعی، توزیع فشار در ناحیه تماس بین لاستیک و سطح زبر و مقیاسهای درگیری مکانیکی بین سطح زبر و لاستیک با خواص گرانروکشسانی است. لزوم پیشبینی ضریب اصطکاک لاستیک روی سطوح زبر برای کاربردهایی مانند کشانش تایر روی سطح جاده، منجر به ایجاد مدلهای فیزیکی مانند مدل Heinrich-Kluppel شده است. در این پژوهش، با شبیهسازی اصطکاک لاستیک مقدار انطباق مدل Heinrich-Kluppel با نتایج تجربی بررسی شد و اثر تغییر معادلات گرانروکشسان در کارایی آن ارزیابی شد. بدین منظور از یک سو مشخصههای ناهمواری سطوح زبر از طریق تحلیل فراکتال و رفتار گرانروکشسانی لاستیک پخت شده با آزمون تحلیل دینامیکی- مکانیکی- گرمایی اندازهگیری شده و با استفاده از آنها ضریب اصطکاک از راه شبیهسازی به کمک کدهای عددی محاسبه شد. همچنین، شبیهسازی با جایگزینی معادلات گرانروکشسان ماکسول تعمیم یافته بهجای معادله Zener در مدل اولیه اصلاح شد. از سوی دیگر، ضریب اصطکاک لاستیک روی همان سطوح زبر (چند نوع کاغذ سمباده) به کمک دستگاه اندازهگیری ضریب اصطکاک در دانشگاه تربیت مدرس اندازهگیری و با نتایج بهدست آمده از تحلیل عددی مقایسه شد. نتایج نشان داد، شبیهسازی رایانهای ماهیت وابسته به بار عمودی و سرعت لغزش ضریب اصطکاک را بهخوبی پیشبینی میکند. بهکارگیری معادلات گرانروکشسانی ماکسول تعمیمیافته توافق بین دادههای عددی و تجربی را در محدوده سرعتهای زیاد بهبود داد، جایی که مدل گرانروکشسان Zener قابلیت پیشبینی روند ضریب اصطکاک را با سرعت از دست میدهد. این محدوده از سرعت با سرعت لغزشی در ردپای تایر در حالت غلتش آن در شرایط کارکرد منطبقتر است.